وب جدید زدم با عنوان جهنم احساس . دلنوشته ها و جمله های قشنگی میذارم که حرف دل بعضیهاس ..حرفایی که گفته نشد و تو دلا موند خوهشا دنبال کنید
Hadessense.blog.ir
وب جدید زدم با عنوان جهنم احساس . دلنوشته ها و جمله های قشنگی میذارم که حرف دل بعضیهاس ..حرفایی که گفته نشد و تو دلا موند خوهشا دنبال کنید
Hadessense.blog.ir
در یوسف آباد تهران، خانوادهای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمیکرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره میرود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچهها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون میرود.
پس از گذشت چند ساعت، بچهها از بازی خسته شده و شروع به گریه میکنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچهها طول میکشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچهها میگیرد و بچهها میگویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله میرود و پرس و جو میکند؛ ولی قصاب اظهار بیاطلاعی میکند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی میرود و جریان را تعریف میکند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش میکنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بیاطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا میبردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو مییابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیریهای دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمیکرد و سر و سینه خود را نمیپوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونهای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره میلرزید، اما چارهای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمیکرد که بدحجابی میتواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
با تخلیص، نقل از «فرشتگان زمین». ص 34 ـ تألیف عباس رحیمی، نشر جمال، قم، 1385.به نقل از گنجینه عفاف: مهدى نصیریان دهزیری
به نقل از : پایگاه علمی فرهنگی حجاب ایران
من فقط موهایم را پوشانده ام... نه استعدادم را....
حجابم نشانه ی بی سوادی نیست... .
جدیدترین اظهارات گلشیفته در رابطه با علاقه اش به برهنگی ؛
وی در گفتگو با این روزنامه لبنانی از جنجالها پیرامون برهنه شدن خود گفته و اعلام کرده است
فاجعه بود ؛ پدرم از برهنه شدنم خوشحال شد ؛ خانواده ام را گروگان می گیرند ؛ در سینمای ایران بدتر از سگ با تو رفتار میکنند؛ این ها تمام اظهار نظر های "گلشیفته فراهانی" بازیگر مسئله دار سینما در رابطه با حرکت ضد اخلاقیش در یک تبلیغ تلویزیونی و بازی در یک فیلم مستهجن است ، اما کلکسیون افتخارات این بازیگر ضد ارزش زمانی تکمیل تر شده که طی چند ماه گذشته ؛وی سعی کرده در توجیه بازی جدیدش در یک فیلم مستهجن که در آن نقش یک فاحشه را بازی می کند؛ سخنانی را در رابطه با مسئله حجاب در اسلام و ایران مطرح سازد که شنونده را به ابعاد جدیدی از فکر مسموم وی می رساند .
به گزارش خبرنگار حدید نیوز ؛ گلشیفته فراهانی در تازه ترین اظهارات خود درباره حرکت غیر اخلاقی اش توضیحاتی عجیب و البته متناقض و ایضا مضحک ابراز کرده است ، او در گفتگویی با یک روزنامه لبنانی به بیان نظرات خاص و شاذ خود درباره ایران و فضای اجتماعی آن و هم چنین سینما پرداخته است و از سینمای ایران به عنوان شکنجه گاه یاد و به صراحت عقده های اخلاقی خود را در رابطه حجاب در میان مسلمانان کشورمان اعلام کرده است .
وی در گفتگو با این روزنامه لبنانی از جنجالها پیرامون برهنه شدن خود گفته و اعلام کرده است که از حجاب اجباری «متنفر» است ؛ در متن زیر به قسمت هایی از این مصاحبه اشاره می کنیم :
«" در ایران ما مشکل اجباری بودن حجاب را داریم ، حتی در فیلمها هم باید با حجاب ظاهر شویم ؛ خیلی زود فهمیدم من نمیتوانم با این وضع فیلم بازی کنم. من با حجاب مشکل بنیادی دارم ؛ "از حجاب متنفرم " در اسلام حجاب را برای جلوگیری از شهوت مردان مقرر کردهاند اما من دوست ندارم ! در چنین اجباری قرار بگیرم ! مشکل اینجا است که بعضیها فکر میکنند ما از شکم مادرمان با لباس و حجاب بیرون آمدهایم!»
سخنان جدید گلشیفته در رابطه با علاقه شدیدش به "برهنگی و هرزه انگاری " ؛ در شرایطی مطرح می شود که وی مدتی پیش در ویدئویی سیاه و سفید همراه با «امیدهای جوان» سینمای فرانسه، که تعدادشان به ۳۰ نفر میرسید، حاضر شد تا «سزارز» را تبلیغ کند. سزارز «اسکار فرانسویها» است و او در این مراسم بازی نقشی که در کمدی موفق «سیتو موئق، ژتتو» (اگر بمیری میکشمت!) داشت، نامزد دریافت جایزه شده بود. در این تبلیغ از هر یک از هنرپیشگان خواسته شد یکی از لباسهای خود را از تن خارج کنند تا «جسماً و روحاً» هنر خود را به نمایش بگذارند. فراهانی تصمیم گرفت (….)را در معرض نمایش قرار دهد و در این حال گفت: «من به رویاهای شما تجسم میبخشم.» اما آنچه پس از این حادثه در ایران اتفاق افتاد مشابه زلزلهای فرهنگی بود.
در هیچ اساسنامه ای حق تماشای تو به رسمیت شناخته نشده است...
خیالت تخت...
تحریم کن...
چادر بکش به تمام چشم ها...
برنامه ی صلح امیزی در کار نیست...
تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را، هی برداری و دوباره بذاری... .
میتوانی گاهی بادبزنش کنی... .
میتوانی شلواری بپوشیکه دمپایش تا صندلت 20 سانتی متر فاصله داشته باشد... .
بوی ادکلنت هم میتواند تا ده متر پشت سصرت تعقیبت کند... .
فرض کن اینها بلد نیستند مثله تو باشند... .
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه
فرض کن تو روشن فکری و اینها امل
اخر تو چه میدانی، چادر ترنم عطر یاس است در فضای غبار الود دنیا..؟؟
اخر تو چه میدانی حجاب خنکا به وجود هر دختری مینشاند..؟؟
خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری
چادر من، لباس متهمان در دادگاه و یا زندان نیست...
چادر من ، برای نشان دادن فقر در سریال ها و فیلم ها نیست...
چادر من ، فقط برای رفتن به اماکن زیارتی نیست...
چادر من، تاج بندگی من است.
بگذار به چادرت پیله کنند مدام،
به پروانه شدنت می ارزد... .
فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت... .
جسد بی جان و عریان دختری را
به تیرک بلندی بسته و در انسوی کاروان
مقابل چشمان رزمنده های ما گداشته بودند..
تکاوران نیروی زمینی ارتش
با تقدیم 3 شهید
بالاخره آن جسد را پایین آوردند... .
سه شهید برای (جسد) یک دختر مسلمان ایرانی... .