من افتخار میکنم وقتی دوتا پسر دارن با کلمات کوچه بازاری با هم حرف میزنند... به من که میرسند صداشونو میارن پایین 

و رد میشن..

احساس غرور میکنم وقتی میخواماز یه جایی رد شم ومردی که به هیچ جای تیپش نمی خوره مذهبی باشه، خودش رو می چسبونه به دیوار و راه رو برای من باز میکنه...

من کلی خوشحال می شم... وقتی سوار اسانسور می شم، یه پسر به خودش اجازه نمیده با من همزمان بیاد توی اسانسور و خیلی خوشحال میشم وقتی ک من هیچ حرفی نمیزنم...هیچ شعاری نمیدم، ولی این پرچم افکار منه... این چادر دوست داشتنی ام (که حاضر نیستم حتی یه  لحظه ازش جدا بشم... )


به همه میگه که:

**لطفا مراقب رفتارتون ، حرف زدنتون و حتی افکارتون باشید....**

***من حرمت دارم..***